جدول جو
جدول جو

معنی چمن طبع - جستجوی لغت در جدول جو

چمن طبع
(چَ مَ طَ)
کنایه از کسی که طبعش بسیار رنگین بود. (آنندراج). متلون المزاج، بی قرار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منطبع
تصویر منطبع
نقش شده، چاپ شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم طبع
تصویر هم طبع
هم سرشت، هم خوی
فرهنگ فارسی عمید
(عُ رِ طَ)
عبارت از عمر یکصدوبیست سال است، زیرا نزد حکما عمر نوع انسان صدوبیست سال باشد و کمی و بیشی آن از جهت عوارض باشد. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ بُ)
چمن پیرا و چمن زن. ابزار بریدن چمن. و رجوع به چمن پیرا و چمن زن و چمن زنی شود
لغت نامه دهخدا
(هََ طَ)
دارای طبیعت یکسان. دو یا چند کس (دو یا چند چیز) که سرشت همانند دارند: هرکه خواهد که هم طبع گروهی گردد صحبت با آن گروه باید داشت. (قابوسنامه).
اگر عاشق شودشیر دژآگاه
به عشق اندر شود هم طبع روباه.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین ص 228).
همدم هاروت و هم طبعزن بربطزنم
افعی ضحاکم و ریم آهن آهنگرم.
خاقانی.
، دو گوینده یا سراینده که ذوق همانند دارند:
بلبل هم طبع فرزدق شده ست
سوسن چون دیبه ازرق شده ست.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(مُ طَ بِ)
منقوش شونده. (غیاث) (آنندراج). نقش کرده شده. (ناظم الاطباء) ، سرشته. سرشته شده. مجبول: تجویف اول از دماغ که قابل است به ذات خویش مر جملۀ صورتها را که حواس ظاهر قبول کرده باشند و در ایشان منطبع شده. (چهار مقاله ص 13). خسرو از غایت رعیت پروری... که طبع او بر آن منطبع بود نخواست که جزئیات احوال رعایا... بر او پوشیده بماند. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 166) ، رام شده و دست پرورده و مطیع و فرمانبردار، فلزی که نرم و قابل کوفته شدن باشد، چاپ شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم طبع
تصویر هم طبع
همسرشت، همخوی، کسی که در خوی و سرشت با دیگری شریک باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منطبع
تصویر منطبع
نگاشته، چاپ شده نقش شونده نقش شده: (خسرو از غایت رعیت پروری و داد گستری که طبع او بر آن منطبع بود نخواست که جزئیات احوال رعایالله برو پوشیده بماند) (مرزبان نامه. . 1317 ص 5- 174)، چاپ شده طبع شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منطبع
تصویر منطبع
((مُ طَ بِ))
نقش شونده، نقش شده، چاپ شده، طبع شده
فرهنگ فارسی معین